سایت خبرهای جدید ایران
جديدترين خبرهای ورزشی، اقتصادی، پزشکی و حوادث از اقصی نقاط ایران و جهان

دو رفیق در رستورانی نشسته بودند.
اولی با همان لقمه ی اول فلفلی خورد و اشکش درآمد.
رفیقش گفت چی شد؟ چرا گریه می کنی؟
او از شیطنت نگفت فلفل تند بوده تا دوستش نیز گر بگیرد لذا گفت : هیچی یاد داداشم افتادم که اعدامش کردن.
دومی همدردی کرد و او هم لقمه ای با فلفل در دهان گذاشت و اشک او هم در آمد.
اولی بهش گفت چی شد؟ تو چرا گریه می کنی؟
دومی گفت : گریه ام گرفته که چرا بجای داداشت، احمقی دروغگو مثل تو رو اعدام نکردن

منبع: 4jok.com




تاریخ: 8 / 6 / 1391برچسب:جوک,شوخی,لطیفه,فلفل,
ارسال توسط محمد لشگری
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 41 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 242
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 317
بازدید ماه : 6173
بازدید کل : 212472
تعداد مطالب : 404
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1